متن سخنرانی در اجلاس سیاسی مشورتی زنان
نفس جهید نفس جهید

خانمها آقایان اشتراک کننده گان محترم

اجازه بفرمایید نخست گشایش این شورا را که بدون شک از تاثیرات مثبت در حیات سیاسی – اجتماعی زنان برخوردار خواهد بود به پیشگاه شما صمیمانه تبریک گفته به کار شورا موفقیت آرزو نمایم.

   درثانی از ( اجلاس سیاسی مشورتی زنان ) بخاطر دعوت از اینجانب به نماینده گی از زنان افغانستان، صمیمانه ابراز سپاس نموده اطمینان ميدهم که زنان رنجور و صبور افغان برای احقاق حقوق انسانی – مدنی شان سرسختانه مبارزه میکنند و در جهت ترویج و تداوم دموکراسی تلاش مینمایند. این حرکت که بخاطر بهبود وضعیت زنده گی زنان کشور ما انجام می یابد، در واقع بیانگر همبسته گی زنان افغان با جنبش جهانی زنان است.

   زنان جهان با داشتن وجهه مشترک، خصوصیا ت، مشکلات و اهداف مشترک – در راستای بهبود وضعیت عمومی زنان، حصول امکانات، فرصت ها و دسترسی های بیشتر محو کامل تعبیض و خشونت علیه زنان، ریشه کن سازی چالش ها و مشکلات عمومی قاطعانه میرزمند که این خود در حقیقت مبارزه بخاطر انکشاف و ترقی جهان ماست. زیرا هر گونه موانع در جهت رشد و بهبود وضعیت زنان اساسا ً موانع رشد و انکشاف جامعه اند که با از میان برداشتن آن ها پروسۀ ترقی و پیشرفت سریع میگردد. زنان در وضعیت های متفاوت در کشور های مختلف جهان زنده گی دارند مقداری مشکلی احساس نمیکند، عده ای به مشکلات زنده گی مواجه اند اما اکثریت زنان دنیا به مشکلات جدی چون فقر، بیکاری، بیماری، بیسوادی، بی سرپناهی، تبعیض و خشونت مبتلا اند. مواردی هم وجود دارد که هم زنان دنیا را بهم پیوند میدهد و دلایل و وسایل همسويی، همبسته گی و هم نظری زنان جهان را فراهم میسازد. فرهنگ مرد سالاری در جهان معاصر مسلط است، گویا زنان انسان های درجه دوم اند. مقصد این نیست که ما در تقابل و رویا رویی با مردان قرار داریم و برای ربودن گول پیروزی سبقت جویی میکنیم. بلکه منظور آنست که زنان بمثابه انسان های کامل باید مشترکا ً بيانديشند که چگونه استعداد های خویش را تبارز، توانمندی های خود را تثبیت و موقف اجتماعی خویش را احراز نمایند. زنان در همه کشور ها نیم نفوس را تشکیل میدهند، ولی در هیچ کشوری % 50 کرسی های پارلمان، کابینه و مقامات رهبری و تصمیم گیری را بدست ندارند. این بدان معنا است که زنان تلاش لازم بخرچ نداده اند و یاهم سطح مراقبت، حمایت، آموزش و پرورش ناموزون بوده است.

  زنان ارجناگزین وظیفه یعنی مادر شدن و مادر بودن را بعهده دارند و رکن مهم خانواده اند – خانواده که اساس جامعه را تشکیل میدهد و کودکان امروز فردای جامعه را میسازند، آیا وظیفه مقدس مادری و مسوولیت های مبرم خانواده گی ، بمثابه جزئی از وظایف اجتماعی زنان مورد محاسبه قرار گرفته است؟ آیا بخاطر این امر مهم در قوانین کار و کارکنان ممالک، در اشتغال و استخدام زنان سهولت هایی در نظر گرفته شده است؟ آیا خصوصیات فزیولوژیکی و معاذیر عینی زنان فقط مشکل شخصی ایشان است و یا مستلزم توجه بیشتر؟این خصوصیات به مفهوم تفاوت در ماهیت انسانی نیست که مردان را نسبت به زنان متمایز سازد، بلکه مادر شدن و مادر بودن مقتضی یک چنین امری است. مادر (زن) دارای تمام ارزش های والای انسانی است که مرد از آن برخوردار است. مسایل دیگر ...مشکلات عمومی زنان جهان است که باید مشترکآ پیرامون آن بیاندیشیم ، نظریات خود را شریک سازیم و راه حل هاییرا جستجو نماییم. بدون شک دریافت راهکارهای معقول پیشرفت جوامع را در قبال داشته و بصورت کل به کار مشترک و حضور فعال زنان و مردان بسته گی دارد.

به همین ترتیب مشکلات اختصاصی کشورهای مختلف به مطالعه و کمک اخلاقی – معنوی زنان جهان نیازمند است. به گونه مثال افغانستان:-

در حال حاضر در کشور ما فرصت های نسبی برای زنان میسر گردیده زمینه برای مشارکت سیاسی – اجتماعی زنان حمایت قانونی کسب کرده است. به خصوص مواد (22 )، (44 )، (54 ) قانون اساسی افغانستان ، حقوق و آزادی های زنان را حمایت میکند. افغانستان در 5 مارچ سال 2003 به کنوانسیون رفع کلیه انواع تبعیض علیه زنان پیوست. 25% ترکیب پارلمان افغانستان را زنان تشکیل میدهند. تعداد محدود زنان در ادارات دولتی و نهاد های مدنی مصروف کار اند. به اساس قانون اساسی ، زنان میتوانند عضویت احزاب و سازمان های سیاسی و اجتماعی را حاصل و برای اهداف معيین مبارزه نمایند. موارد فوق در مجموع زمینه ها ، فرصت ها و مشارکت سیاسی – اجتماعی زنان را در افغانستان بازتاب میدهد که گامهای مثبت و دارای اهمیت اند. زنان کشور های مختلف تجارب و اندوخته های خویش را به زنان افغان انتقال میدهند ، تعدادی از زنان کشور ما این تجارب را می آموزند و مطابق به مقتضیات جامعه آنرا به کار میبندند و به این ترتیب در راستای ظرفیت سازی که نیاز اساسی برای توانمند شدن محسوب میگردد ، گامهای عملی برداشته می شود.

   رویهمرفته نگون بخت ترین انسانهای روی زمین زنان افغانستان اند که با تلخکامی بار سنگین و طاقت فرسای تبعیض ، خشونت ، فقر ، مرض ، بیکاری ، بیسوادی ، ناامنی ، فساد اداری، مهاجرت و آواره گی ، قاچاق و قانون شکنی را به دوش میکشند. کافی است بدانید که در نتیجه اعمال فشار های جدی جسمی- روانی تنها در یکسال ( 232 )زن  اقدام به خود کشی ، ( 150 ) مورد خود سوزی ، (49 ) مورد فرار از منزل فقط در چند ولایت افغانستان ثبت نهاد های حقوق بشر گردیده و صد ها مورد دیگر بدون ثبت باقی مانده اند. زیرا نهاد های حقوق بشر به همه نقاط افغانستان دسترسی ندارد، بنا به عرف موجود ، خانواده ها اکثرا چنین واقعیات را پنهان میکنند و ارقام فوق صرفا از چند ولایت جنوب ، جنوبشرق و غرب افغانستان گزارش شده است. این حادثات جانسوز تصویر غمبار زن افغان را ترسیم مینماید. چه کسی و در چی حالتی تصمیم به ترک زنده گی میگیرد؟ واضح است کسی که مرگ را راحت تر و خوشایند تر از وضعیت موجودش بیابد.

در سال 2007 بیش از 3000 مورد خشونت علیه زنان به وزارت امور زنان ، نهاد های مدنی و حقوق بشر راجع شده است که منجر به قتل زنان ، خودکشی ، خود سوزی ، فرار از منزل ، بیرون راندن از منزل ، طلاق ، معیوبیت و حادثات المناک دیگر گردیده است. بدون شک ، هزاران مورد دیگر در محلات و روستا ها ، زیر بار فرهنگ مسلط پوشیده مانده است.در افغانستان 80-60 % ازدواجها اجباری اند و 57 % دختران قبل از رسیدن به سن قانونی (16 سالگی مطابق قانون مدنی افغانستان) مجبور به ازدواج میشوند که یکی از موارد عمده نقض حقوق زنان بوده و ناشی از فقر اقتصادی ، عدم حاکمیت قانون ، معافیت مرتکبین از تعقیب قضایی ، سطح آگاهی نازل و بی سوادی ، عنعنات و باور های نادرست در جامعه است. زنان به محاکم دسترسی ندارند ، احیانا زنی به خاطر دادخواهی به محکمه مراجعه نماید ، رسیده گی قضایی نسبت به آنها تبعیض آمیز و توام با تعصب است. نهاد های حمایت از خانواده و محاکم فامیلی موجود نیست. برخوردهای غیرعادلانه و تصامیم غیر منصفانه نهاد های عدلی و قضایی وسایل ناامیدی زنان را فراهم نموده و آنها را به خودکشی و خودسوزی وادار میسازد. یک بررسی تحقیقی نشان داده است که در طی 9 ماه از اثر خشونت ، 462 زن به اعتیاد رو آورده اند. کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در نتیجه تحقیقی که در مورد خشونت های خانواده گی انجام داده بود ، اعلام داشت که 90 % این خشونت ها منشا اقتصادی داشته است و خانواده ها عمدتا به دلیل فقر دست به خشونت میزنند.

عمومیت یافتن امراض مختلف جسمی و روانی ، اکثریت زنان کشور ما را می آزارد ، بخصوص 70 % مریضان سل ( توبرکلوز) زنان اند. 55 % زنان افغان به خدمات صحی دسترسی ندارند، نبود یا کمبود مراکز صحی ، وجود ( 1) داکتر و ( 5) نرس برای هر( 100000) نفر و یک بستر برای 3000 نفر ، نبود وسایل و تجهیزات طبی و بانک خون در مراکز صحی ، راههای صعب العبور و شدت فقر در خانواده ها ، تراژدی غم انگیز مرگ و میر مادران و اطفال را در قبال داشته است به گونه یی که در هر 30 دقیقه یک مادر افغان به اثربارداری جان میدهد. یعنی از هر 1000 زن 16 تن. طی سالهای اخیر ، نه تنها این رقم کاهش نیافته ، بلکه در روستا ها وضع بد تر شده است که پیوسته روان جامعه را میخراشد و نظام خانواده ها را درهم میکوبد. آنچه بیشتر به مشکلات زنان می افزاید ، ناامنی است. زنان مستقیما تهدید و آسیب پذیر میشوند ، نا امنی که در کشور ما ابعاد جدید کسب کرده است ، حملات انتحاری ، انفجارات ، مداخلات ، کشتار افراد ملکی نگرانی ها را تقویت میکند. سازمان حقوق بشر ، سال 2008 را پرمخاطره ترین سال برای غیر نظامیان در افغانستان میخواند. کشت و قاچاق مواد مخدر در تبانی با مافیای ملی و بین المللی نیز زنان را آسیب پذیر میسازد ، اعتیاد به مواد مخدر ، آرامش خانواده ها را از بین برده ، و گاهی هم دختران به آن تبادله میشوند.

در افغانستان برای زنان زمینه کاریابی و اشتغال وجود ندارد. در حال حاضر ، 0.4 % زنان در مکاتب ، موسسات و ادارات دولتی مصروف کار اند و بس. زنان از بیکاری رنج میبرند ، فقر و ناداری بیداد میکند ، یک میلیون زن بیوه و بی سرپرست که نان آور خانه اند یا دست به گدایی دراز میکنند ویا هم اطفال شان را به انجام کارهای شاقه وادار میسازند. 37000 طفل تنها در شهر کابل مصروف کار در روی سرک اند. ( 60000 ) طفل معتاد به مواد مخدر هستند. عدم دسترسی زنان به اشتغال ، فقر را افزایش میدهد ، کودکان را از تعلیم و تربیه باز میدارد و پروسه انکشاف جامعه را به کندی حتا رکود مواجه میسازد. در حالی که پیش شرط بنیادین دموکراتیزه کردن وضع اجتماعی مستلزم حضور فعال زنان در عرصه های سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی ... میباشد، اما زنان افغان از تمام حقوق محروم اند. اقدامات دولت بیشتر جنبه نمادین داشته ، تدابیر حمایتی بخاطر تامین حقوق انسانی – مدنی زنان اتخاذ و عملی نشده است.

از جمله عوامل دیگر که در بدبختی زنان افغان تاثیر قابل ملاحظه داشته است ، بیسوادی مسلط در جامعه است، جامعه ( اعم از زن و مرد) به دلیل بیسوادی از حقوق انسانی زن نا آگاه اند ، بافت اجتماعی و فرهنگی، تسلط خرافات، باور های نادرست و عنعنات ناپسند، تبعیض مستمر و خشونت گسترده را درقبال داشته است. بیش از 85 % زنان و دختران در کشور ما از فیض سواد محروم اند و دختران به دلایل مختلف چون فقر خانواده ها ، نبود و کمبود مکاتب دخترانه – بعد فاصله – بی امنیتی ، کمبود کتب و مواد درسی و تبعیض جنسیتی از رفتن به مکتب باز مانده اند- در بعضی ولایات افغانستان 53% دختران شامل مکتب شده اند و در بعضی ولایات صرف یک لیسه دخترانه وجود دارد. این در حالیست که نبود سرک ، موجودیت راههای صعب العبور ، فقر اقتصادی فامیل ها به حیث عامل بازدارنده مانع جدی در جهت آموزش دختران بوده ، وظایف جدی تری را دربرابر حکومت قرار میدهد. در بسیاری نقاط افغانستان حتا مراکز شهر ها ، اطفال بالای زمین ، زیر خیمه و در فضای باز مصروف درس و تعلیم اند که مشکلات ناشی از آن ناگفته پیدا ست. نبود برنامه های آگاهی دهنده و تشویقی برای جامعه نیز حق دسترسی دختران را به تعلیم و تربیه محدود ساخته است. مسلما در چنین وضعیتی نمیتوان ارتقای سطح زنده گی مردم ، ترقی کشور و نجات زنان از حالت فلاکتبار کنونی را در کوتاه مدت و میان مدت پیش بین بود. بافت اجتماعی و فرهنگی و بینش های ترجیحی ، تبعیض آمیز ، نازل پنداشتن موقعیت اجتماعی زن ونقش کمرنگ زن در اجتماع را به پندار نیک، دید عاقلانه ، برخورد عادلانه و جایگاه منصفانه مبدل ساخت. چه مظالم اجتماعی با وضع اقتصادی و سطح فرهنگی جامعه ارتباط مستقیم دارد.

  گفته میشود که افغانستان عضو فعال سازمان ملل متحد ویکی از دول متعهد به هفت کنواسیون بین المللی بوده ، از جمله به میثاق بین المللی حقوق اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی، میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، کنوانسیون رفع هرنوع تبعیض علیه زنان و اعلامیه جهانی حقوق بشر پیوسته است.

یکی از اساسات بسیار عمده در ارتقای نقش سازمان ملل متحد در امر بهبود وضع عمومی ، کنترل بر تطبیق عملی تصامیم اتخاذ شده بوسیله این سازمان بزرگ اجتماعی است. ضرور پنداشته میشود که سازمان ملل متحد چگونه گی جریان تطبیق معاهدات ، مصوبات و اعلامیه های آن سازمان را در جلسات نوبتی کمیسیون های مربوط مورد بحث و بررسی قرار دهد. دولی بخاطر حصول دست آورد های خوب مورد تقدیر قرار گیرند. حکوماتی بخاطر بی اعتنایی و بی کفایتی گوشزد شوند و تدابیر علاوه گی اتخاذ گردد. تا باشد از بالا تا پایان به فرهنگ معافیت پدرود ، از تداوم جرایم جلوگیری و ( زنده گی بهتر برای همه ) پی ریزی شود.

   دوستان!

آنچه را که قبلا به آن اشاره نمودیم ، شمه یی از حقایق تلخی است که در افغانستان میگذرد. اینهمه مظالم با حجم گسترده و ابعاد وسیع میراث قرون اند. انتظار میرفت که جو سیاسی موجود در افغانستان وضعیت را به سود زنان ، به طور کل به سود جامعه تغيیر دهد. دریغا که نه تنها وضع بهتر نشد ، بلکه بر مشکلات زنان افزود و نتایجي چون خودکشی و خود سوزی را به آن علاوه نمود.

 خاطر نشان باید ساخت که زنان افغانستان ، حل اینهمه معضلات را صرفا به دیگران محول نکرده اند. خود رزمیده اند ، مقاومت کرده اند ، قربانی داده اند و درفش حق طلبی و عدالتخواهی را برافراشته نگهداشته اند. بعد از اعلان استقلال افغانستان، مادامیکه امیر امان الله خان پروسه اصلاحات را آغاز نمود، زنان برای اعاده حقوق شان به فعالیت های سیاسی- اجتماعی آماده گردیدند. اما جوانه های حرکت زنان در نطفه خنثی گردید. خشم و مقاومت زنان به طور محسوس و غیر محسوس به اشکال مختلف ادامه یافت. بعد ها این حرکت به گونه سازمان یافته و هدفمند در وجود سازمان دموکراتیک زنان افغانستان به جنبش سراسری مبدل گردید. مبارز نستوه ، شخصیت آگاه و زن نامور کشور ما ( دکتور اناهیتا راتبزاد) حرکت خود جوش ، برحق و قانونمندزنان افغان را سر و صورت بخشید و مدبرانه رهبری نمود. هزاران زن رنجدیده و بادرد از گوشه گوشه کشور ، قرا وقصبات به صفوف این سازمان پیوستند و درفش مبارزه را بردوش گرفتند. با تداوم جنگ های داخلی و مداخلات خارجی ، مهاجرت ها و آواره گی – همچون سایر عرصه ها – تشتت و پراگنده گی در صفوف توسعه یافته این سازمان رونما گردید. اما کدر ها و اعضای آگاه و متعهد آن به تدریج در وجود احزاب و سازمان های سیاسی و اجتماعی ، نهاد های جامعه مدنی و نهضت فراگیر دموکراسی و ترقی افغانستان در داخل و خارج کشور- اهداف انسانی خود را مجدانه پیگیری نموده نقش اثربخش خویش را در زمینه های مختلف با استفاده از کمترین امکان ، رسالتمندانه به جا میگذارند. ما را عقیده بر آن است که زنان در محور مبارزات ترقی خواهانه نیرو ها و جنبش های مترقی بخاطر تامین عدالت اجتماعی ، صلح ، دموکراسی و رفاه عمومی – همگام با مردان ترقی خواه   و عدالت پسند- به دریافت راه حل اساسی برای مشکل اساسی انسان مکلف میباشند.

    زنان ارزشمند جهان!

 زن بودن ، مادر بودن ما را بهم پیوند داده است. تابع افکار ، فرهنگ و بینش های مردسالارانه زیستن و برخوردهای نمادین دول و حکومات را بهم پیوند داده است. عدم محاسبه وظایف مادری به حیث بخش مهم از وظایف اجتماعی و بالاخره نقش اثرگذار مان در همه شئون زنده گی ، پروسه ها و عرصه های سیاسی ، اقتصادی، اجتماعی ، فرهنگی...ما  را بهم پیوند داده است. ضرورت مشارکت مان برای انکشاف اجتماعی ، صلح و ترقی ما را بهم پیوند داده است.

بیایید دیدگاههایمان را از سطح منافع شخصی ، گروهی و کشوری به سطح منافع بین المللی و جهانی گسترش و ارتقا دهیم، تا جهانمان را زیباتر سازیم.

بیایید بخاطر زن- این مادر جفا کشیده- چراغ شویم و کوچه زنده گی را با نور خود روشن سازیم و" نهایت شب "را نقطه فرجام باشیم. بیایید تا آگاهانه ، رسالتمندانه و شجاعانه به زن، به پاکی او ، به نجابت او ارج گذارده َ، در راه تامین " فردیت اجتماعی زن" دلیرانه بکوشیم ، تا باشد که " ابدیت خوشبخت" را به همگان هدیه کنیم.

     اگر دست آورد قرن بیستم انترنت بود، بیایید ارمغان قرن بیست و یکم را صلح و باهمی ، عدالت اجتماعی و ترقی عمومی طرح ریزی نماییم ، تا باشد دیگر زنی ، انسانی مورد خشونت قرار نگیرد، رخت ستم برچیده شود و زنده گی گلبرگهای خوشبختی را به جانب " انسان" نثار کند.

                                                                     ایکاش چنین باشد!


October 6th, 2008


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
بیانات، پیامها و گزارشها